مارال و آلنی

از عشق سخن باید گفت

مارال و آلنی

از عشق سخن باید گفت

مارال و آلنی

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ مهر ۹۵ ، ۰۹:۰۹
مارال آلنی

سلام دوستان روزتون بخیر و شادی😊 خوبین؟ امیدوارم همتون خوب و خوش و سلامت و در کنار عزیزانتون باشبن. 

اون روز که تصمیم گرفتم لباسهای تابستونی رو جمع کنم و زمستونی ها رو در بیارم آلنی گفت زود نیست احتمال داره باز هوا گرم بشه ها من گفتم نه بابا زود نیست هوا سرد شده😊 از اونجایی هم که خودم ذوق داشتم سریع دست به کار شدم😄 ولی حالا خدا رو شکر برای هر کدوممون دو دست لباس خنک هم گذاشتم که اگه هوا احیانا گرم شد به مشکل نخوریم😆 که الان یکی دو روزه هوا گرم شده و همونها فعلا دارن کارمون رو راه میندازن امیدوادم دیگه گرمتر از این نشه😅 آخر هفته برنامه خاصی نداشتیم ولی اتفاقا کلی برنامه ردیف شد برامون. چهارشنبه آلنی دیراومد چون کار داشت و به محض اینکه رسید از شرکت زنگ زدن بهش که اگه میشه فردا چند ساعتی بیا که یه کار رو جمع کنیم و قرار شد صبح بره ولی قرار بود ناهار برگرده منم زرشک پلو با مرغ گذاشتم و یه خرده خونه رو جمع و جور کردم ولی ظهر خبر داد که دیر میاد منم فکر کردم حتما ناهار میخورن دیگه چون خمش تو جلسه خم بود نمیتونستم زنگ بزنم بهش ناهارم رو خوردم آلنی سه اومد ولی ناهار نخورده بود😟 دیگه یه روز تعطیل هم جدا جدا ناهار خوردیم😯😞 بعد از ظهر کیک پختم و رفتیم بیرون یه دوری زدیم آلنی گفت بریم جگرکی که اصلا جای هیشکی خالی نبود چون افتضاح بود با اینکه یه جای بزرگ و شیک و پیک و خیلی شلوغ بود ولی به زور دولقمه تونستیم بخوریم جالب اینکه گرونتر از بقیه جاها هم بود. رو ذغال کباب نمیکرد و از این کباب پزهای گازی بود بعد با شعله زیاد یه دقیقه رو شعله میگرفت و توش اصلا مغز پخت نمیشد بهشون گفتیم این چیه آخه گفت بدین دوباره ببرم براتون بپزم ولی باز هیچ فرقی نکرد. بعدش کلی حالم بد بود اومدیم خونه سریع قهوه با کیک خوردیم که یه خرده بهتر بشیم. جمعه ازصصبح یه فسنجون مشتی بارگگذاشتم و از صبح مشغول درس بودیم ظهر بعد از ناهار با داداشم تماس گرفتم چون قرار بود بیاد تهران که گفت عصر میرسه و قرار شدبریم فرودگاه دنبالش یه خرده باز درس خوندیم و عصر رفتیم دنبال داداشم. با هم رفتیم بیرون و یه خرده خرید کردیم شام رفتیم بیرون و آخر شب اومدیم خونه. 

شنبه صبح بیدار شدیم یه صبحونه دو نفره مفصل با داداشم خوردیم اون رفت دنبال کارش و منم به کارهام رسیدم و یه موضوعی پیش اومد که اعصابم رو خیلی خرد کرده بود یه جلسه هم عصر راجع به همین موضوع داشتم اولش خیلی بهم ریخته بودم ولی سعی کردم آروم باشم و بتونم جلسه رو خوب مدیریت کنم عصر رفتم جلسه که خدا رو شکر خوب لود و تونستم جو جلسه رو به نفع خودم تغییر بدم و نتیجه اش هم خوب شد در نهایت جلسه تموم شد و با داداشم قرار گذاشتیم رفتیم خرید آلنی هم قرار بود کارش تموم شد خبر بده بریم دنبالش بعد هم بریم هایلند یه خرده ترافیک بود ولی در کل خوب بود رفتیم با آلنی هم خریدها رو انجام دادیم و اومدیم برای شام لازانیا پختم شام خوردیم و واقعا نا نداشتم دیگه. امروز صبح هم باز داداشم رفت دنبال کارش منم باید آماده میشدم برای جلسه بعد از ظهر با استادم که البته امیدوار هم بودم کنسل بشه که نشد😅 

امسال از اول سال داریم سعی میکنیم که درآمدها و هزینه هامون رو مدیریت کنیم برای وسایل مورد نیاز خونه که اول هرماه برای یه خرید اساسی پول کنار میزاشتیم بر اساس الدیتی وه داریم خرید انجام میدیم ماه پیش بود که تقریبا گفتیم خریدهای اساسی انحام شده و گفتیم از ماه بعد هزینه ها رو بیاریم پایینتر چشمتون روز بد نبینه تو این هجده روزی که از ماه گذشته به اندازه بیشتر از کل ماههای قبل هزینه داشتیم😭😭 یعنی اصلا در حد فاجعه است و هر چی هم بالا پایین میکنم هزینه ها رو نمیفهمم چه کار خاصی این ماه انجام شده که ماههای پیش نداشتیم😯 خدا دوازده روز باقیماندخ رو به خیر بگذرونه که میدونم خریدهای اساسی هم پیش رو داریم از جمله خرید گردو و عسل برای سال آینده  که خودش رقم بالایی میشه. چندوفت پیش با خودم فکر میکردم که آیا ما اصلا داریم مدیریت میکنیم یا نه؟ بیشتر حس میکنم داریم فقط گزارش تهیه میکنیم که اابته اینم خوبه که حواسمون جمع باشه راجع به هزینه هایی که میکنیم. ولی خوب قطعا برنامه ای که برای پس انداز داریم با تعریف پس انداز متفاوت چون دقیقا هزینه میکنیم و هر چیزی که از در آمدمون اضافه میمونه میشه پس انداز اون ماه😅😅 واقعا جا داره خسته نباشید بگم به خودمون😆 شما برای مدیریت هزینه ها تون چه کارهایی میکنید؟ کلا به نظرتون میانگین هزینه یه خانواده دو نفره تو تهران بدون در نظر گرفتن هزینه مسکن و قسط در صورت وجود چقدر هست ؟ 

نمیدونم چرا با اینکه پست رو قبل از سفر نوشتم ارسالش اینقدر طول کشبد ولی پست بعدی با اتفاقات سفر برمیگردم به زودی😆

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۵ ، ۱۲:۱۷
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ مهر ۹۵ ، ۱۰:۱۴
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۴:۵۸
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۹:۳۲
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ مهر ۹۵ ، ۱۴:۰۴
مارال آلنی