مارال و آلنی

از عشق سخن باید گفت

مارال و آلنی

از عشق سخن باید گفت

مارال و آلنی

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۲
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۰۸
مارال آلنی

دیروز دیدن یه کامنت خصوصی از یکی از دوستان باعث شد از خوشحالی اشک تو چشام جمع شه. اولا به خاطر اتفاق خوبی که براش افتاده و از همتون میخوام که دعا کنید که این دوست عزیز همیشه شاد باشه و کلی آرامش تو زندگیشون جریان داشته باشه. ثانیا به خاطر لطفی که به من داشت و نوشته های بنده رو یکی از دلایل این اتفاق خوب بیان کرده بود. امیدوارم بتونم لایق این همه محبت دوستان باشم. دوست خوبم از ته دل برات بهترین ها رو آرزو میکنمߘ.

عرضم خدمتتان که این چند روزه به شدت خسته بودم یعنی تو دانشگاه واحدام به مشکل خورده و همش در حال بدو بدو برای درست کردنش بودم که هنوز هم درست نشده کلا این اساتید عالی هستن بعد از شروع ترم تازه دارن برنامه کلاسها رو تغییر میدن و هر کدومشون هم هر روز یه چیزی میگن و من که برنامم یه جوری بود که کلا دو تا نصف روز فقط کلاس داشتم الان عملا چهار روز باید برم دانشگاه بدترین واحدش هم درسیه که مجبورم بگیرم و هیچ راهی ندارم فعلا منتظرم تا این اساتید بالاخره استیبل بشن که برم با مدیرمون صحبت کنم. سر کار خدا رو شکر همه چیز خوبه به جز یکی از همکاران که از همین اول بنای ناسازگاری گذاشته و کلا داره تلاش میکنه با دادن داده غلط کار من رو زیر سوال ببره منم تا حالا چندین بار مغایرتهای داده ها رو بهش نشون دادم که بدونه کاملا متوجه میشم. امروز یه تحلیلی انجام دادم و یه مشکلی رو تو سیستم پیدا کردم که مدیرمون واقعا مونده بود چی بگه و همون لحظه گفت که برن پیگیری کننߘ😃


صبح ها با آلنی با هم میریم و عصرها هم با هم برمیگردیم دیروز صبح تا یه جایی با هم رفتیم و بعدش من باید میرفتم دتنشگاه همون موقع خداحافظی گفت گوشیم رو خونه جا گذاشتم گفتم اشکال نداره دیگه برنگرد. من رفتم دانشگاه و بعدش هم سر کار آلنی زنگ زد و برای برگشت هماهنگ کردیم اون ساعتی که قرار داشتیم نزدیک اونجا بودم که دیدم یه نفر از دور داره بدو بدو میاد فهمیدم که آلنی به خاطر اینکه موبایلش همراهش نیست داره اینطوری میاد که من معطل نشم اینقدر این کارش برام ارزشمند بود که یه لبخند گنده رو لبم بود و منم رفتم سریع سمتش که من رو ببینه و عجله نکنه. بهش میگم چرا میدویی میگه آخه گفتم تو برسی تماس هم نمیتونی بگیری حوصله ات سر میره گفتم زودتر از تو برسمߘ😚😚😚

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۳۳
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۰۰
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۴
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۸
مارال آلنی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۱۰
مارال آلنی