مارال و آلنی

از عشق سخن باید گفت

مارال و آلنی

از عشق سخن باید گفت

مارال و آلنی

مارال خجسته

جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۴۲ ب.ظ

سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام

مارالی خوشحال و خجسته در خدمتتون هست که داره حس شیرین پوچی رو تجربه می‌کنه😁 مگه پوچی شیرین هم داریم استاد؟ بله که داریم پوچی شیرین بعد از اتمام هر مرحله سخت از درس سراغ آدم میاد و با حجم عظیمی از زمان روبرو میشی که نمیدونی باید چکار کنی و اینطوری حس پوچی بهت دست میده که خیلی هم شیرین و دوست داشتنیه😀 برای بنده علاوه بر کم شدن حجم زیادی از کارها کم خوابی هم پیش میاد و الان این روزها شبها دیروقت میخوابم ووصبخ زود بیدار میشم😁 با   اینکه باورش سخته ولی بالاخره دفاع تموم شد. تا لحظه آخر میگفتم اساتید نمیان و کنسل میشه 😀 کل هفته پیش رو هر روز دانشگاه بودم برای انجام کارها به جز دوشنبه بقیه روزها سرکار هم رفتم و تا دیروقت هم بودم که کارا رو انجام بدم ‌. هی همکارام میگفتن تو استرس نداری میگفتم نه استرس چی رو داشته باشم کلا اینقدر آروم و بیخیال بودم که نگران بودم سر جلسه پشیمون بشم از بی‌خیالی زیادم😂 چهارشنبه ساعت دو و نیم مرخصی گرفتم اومدیم وسایل پذیرایی رو از خونه برداشتیم با آلنی رفتیم دانشگاه من یه مرور نهایی کردم اسلایدها رو آلنی هم کارهای پرینت اینا رو انجام داد یکی از استادها هم به خاطر بارون دیر رسید دیگه اون اومد شروع کردم و خب ارایه ام خیلی بهتر از اون چیزی بود که انتظار داشتم استادها سوال کردن که خب خیلی خوب جواب دادم چند تا هم پیشنهاد خوب داشتن که خیلی در ادامه بهم کمک می‌کنه و عالی بود یکی دو جا هم که یکی از استادها گیر الکی داد من دلایل رو گفتم و خب اینقدر تو اون حوزه مطالعه کرده بودم که با اینکه استاد حوزه تخصصیش بود قبول کرد و گفت حرفم رو پس میگیرم استادم هم کلی حال کرده بود از روند جلسه یه جاهایی خیلی خوب دفاع کرد در نهایت هم دو تا از داورها گفتن موضوع جالب و پیشنهاد دادن که برم پیششون در ادامه یکیشون رو با استادم صحبت کردم که به عنوان مشاور دوم انتخاب کنم. تقریبا نزدیکیای هشت جلسه تموم شد با آلنی وسیله ها رو جمع کردیم و خسته ولی پرانرژی برگشتیم خونه آلنی که می‌گفت خیلی با تسلط بود جلسه ات و کاملا معلوم بود روی موضوع تسلط کامل داری😉 داور خارجی سخت گیرم هم که همه میگفتن اذیت می‌کنه خیلی اکی بود فقط گفت یه  سری نکات گفت که برای ورود به میدان حواست باشه ولی گفت با توجه به اینکه فعلا تو مرحله پروپوزال هستی کارت عالی بوده 😁 یه جایی هم یه سوتی تو متن نوشته هام بود که به جای یه مفهموم یه چیز دیگه نوشته بودم گفت اینجا چرا این رو نوشتی فهمیدم سوتی دادم ولی نمیشد اونجا اعتراف کنم گفتم بله میدونم این رو می‌نوشتم بهتر بود ولی از طریق ارتباطات مفهومی یه دلیلی براش آوردم که قانع شد ولی در نهایت گفتم پیشنهاد شما بهتره و من تغییر میدم حتما فقط آلنی فهمیده بود که سوتی بود بقیه همه اونجا متقاعد شدن آلنی بعدش گفت اصلا توجیهت رو شنیدم کلی تو دلم آفرین بهت گفتم که خیلی سریع مدیریت کردی بدون اینکه کسی متوجه بشه😜 بعد میگفت تو چطوری تونستی بدون لحظه ای درنگ این دو مفهوم رو اونجا چیزی راجع بهشون بگی که بقیه متقاعد بشن برای استفاده اون کلمه اشتباه (توجیهم کاملا درست بودا فقط یه خرده یه نگاه جدید میخواست و با توجه به اینکه قبلا راجع بهش فکر نکرده بودم خب فی البداهه گفتنش کار سختی به حساب میومد) گفتم ما اینیم دیگه جلسه رو روی یه انگشتمون میچرخونیم اصلا😂😂

اومدیم خونه و یه شام سریع آماده کردم خوردیم و بیهوش شدم از خستگی. پنج شنبه صبح زود بیدار شدم و هر کاری کردم خوابم نبرد آلنی رو هم بیدار کردم صبحونه خوردیم و از اونجایی که نمیتونم بیکار بشینم شروع کردم به خونه تکونی و دیروز اتاق خواب رو کامل تکوندم. عصرش هم رفتیم بیرون شام هم بیرون خوردیم و برگشتیم خونه. امروز صبح یعنی جمعه کلاس عکاسی عملی داشتم صبح یه خرده جمع و جور کردم رفتم کلاس تا ظهر که خیلی خوب بود و کیف کردم. ظهر برگشتم سریع غذا گرم کردم خوردیم بعدش هم یه چرتی زدیم و عصر رفتیم بیرون یه مسیر طولانی رو پیاده رفتیم و یه شام سبک خوردیم و باز پیاده برگشتیم و کلا دو ساعتی پیاده روی کردیم با اینکه خسته شدیم ولی خیلی حال داد تو هوای ملس😊 

چرا طولانی نمیشه پست😉 دیگه چیا بگم که بدقول نشم🤔 آهان خانم ها روزتون مبارک باشه امیدوارم همه تون دلتون شاد باشه 😍

تا اینجا رو جمعه شب نوشتم الان صبح شنبه است . دیشب سندروم بیخوابی بعد از اتمام یه پروژه طولانی و سندروم بیخوابی جمعه شب هر دو با هم عود کرده بودن و بنده خوابم نمی‌برد یه خرده تو جام غلت زدم دیدم نمیشه اینطوری پاشدم در اتاق خواب رو بستم تا آلنی رو بیدار نکنم رفتم بیرون یه آهنگ ملایم گذاشتم و شروع کردم به کار آشپزخونه و پذیرایی رو گردگیری کردم و تی کشیدم ظرفها رو جابجا کردم یه سری ها که باید با دست میشستم رو هم شستم دوست داشتم جارو هم بکشم که دیگه چون ساعت دو نصفه شب بود نمیشد. همه جا رو برق انداختم دیگه بعدش رفتم از خستگی بیهوش شدم. از کابینت ها هم فقط دو تاشون احتیاج به تمیز کاری داره و بقیه رو جدیدا مرتب کردم و نیازی نیست تکونده بشن😁 بقیه جاها هم اکی هستن آخر هفته بعد هم سرویس و حموم رو می‌شورم و تموم😁 اگه وقت بشه شاید یه روز به سرایدار بگیم بیاد زحمت شیشه ها رو بکشه اگه نشد هم میزاریم بعد از تعطیلات که برگشتیم😊 برنامه عیدمون هم مشخص شده و اول به خاطر مراسم مامان بزرگ آلنی میریم ولایت آلنی بعدش چند روزی تهران میریم سر کار و برای تعطیلات سیزده هم میریم تبریز و بعد سیزده رو هم مرخصی گرفتم😊 میخوام برم کلی تمرین عکاسی کنم سوژه اصلی هم کوچولوهای فامیل هستن😊 اگه بتونم باید روی مقاله هم کار بکنم 😭😭 یه بار نشد ما تعطیلات رو بدون استرس درس بگذرونیم و البته نشد یکبار ما به این کارها بها بدیم و وقت بزاریم تو تعطیلات😂 

این روزها کجا رو پیشنهاد میکنید برای گشت و گذار و خوشگذرونی ؟ من ترجیح میدم دم عید خرید نداشته باشیم ولی خب نمیدونم چرا همیشه عیدی ها میمونه دم عید😐 الان برای سه تا کوچولو ها و مامان آلنی خریدها انجام شده. ولی کادوی روز مادر و عیدی مامانم کادوی روز پدر و عیدی بابام عیدی خواهرم و عیدی داداشم مونده خواهرهای آلنی هم همه موندن و من نمیدونم چی بگیرم اصلا هیچ ایده ای ندارم و اینطوری خرید سخت میشه مخصوصا تو این روزهای شلوغ. دوست دارم امسال برای مامانم طلا بگیرم ولی از طرفی با هزینه ای که میخوام بکنم یه چیز ظریف میتونم بخرم که نمیدونم چقدر خوشش بیاد باید برم ببینم چیزی پیدا میکنم یا نه. 

دوست دارم این ده روز باقیمانده تا عید کش بیاد که بتونم حسابی ازش استفاده کنم به سال تحویل که برسیم قطعا بعدش تو یه سراشیبی می افتیم که اینقدر سریع میگذره که نمی‌فهمیم چطوری گذشت. دوست داشتیم امسال به خانواده ها بگیم عید بیان مخصوصا خانواده آلنی ولی خب متاسفانه به خاطر فوت مامانبزرگش و مراسم ها٬ کنسل کردیم و خودمون میریم اونجا. 

امیدوارم روزهای پایانی سال برای همه سرشار از شادی و خاطرات خوب باشه😘

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۱۸
مارال آلنی

دانه اسفند  (۳)

بهت افتخار میکنم که هم جلسه رو عالی مدیریت کردی، هم به موضوع تخصصیت اشراف داشتی و هم استرست رو مدیریت کردی و سر کار راحت بودی 💋💋💋 یه دوووونه ای مارال جون 🌹🌹🌹
پیشنهادم برای گردش آخر سال کافی شاپ و سینما و کتابفروشی و ابنیه تاریخی تهرانه. هرچند جاهایی مثل کاخ سعدآباد و نیاوران و ... تو بهار حیاط قشنگتری دارن. موزه آبگینه و اینطور جاها که توشون مهمه رو میتونی سر بزنی. 
 واسه طلای ظریف من مرکز خرید کورش رو پیشنهاد میکنم چون تو بازار طلاش دریس گالری و هانی گالری و ... خیلی از این ظریف کارهای پرطرفدار اینستاگرامی شعبه دارن.
ای جوووونم به مارال مهربون و عیدی خریدنهاش. من که امسال بیشتر خریدها رو تو حراج بهمن انجام دادم و اغلب بصورت اینترنتی. البته فکر کنم تو  شلوغی مرکز خریدها و شوروشوق مردم رو دوس داری 
امیدوارم این ده روز اینقدر خوب بگذره که قد دو ماه برات محسوب شه 😉
سفرهای نوروزیتون بیخطر و کلللللی خوش بگذره عزیزم .
از فینگیلیا اگه از پشت عکس گرفتی و قابل انتشار بود به ما هم نشون بده 😍😍😍
پاسخ:
سلام ریمای مهربون😘 وای ریما الان با این تعریفات من کلی ذوق زده شدم😊 ممنون که این همه به من لطف داری. ریما اینقدر هر روز یه کار پیش اومده و با سرعت روزها داره میگذره که نگو ولی تا جایی که تونستم سعی کردم نهایت استفاده رو ببرم از این روزها. تو پیجهای این شرکتی ها رفتم کارهاشون رو دیدم راستش یکی از دلایلی هم که شک دارم اینکه طلا الان تو بالاترین حد قیمت و راستش اون قسمت اقتصادی ذهنم میگه خرید طلا الان به صرفه نیست🙈 فعلا گفتم ما که هشتم اینا میریم اونور پایین ببینم بعد از سال تحویل چطوری میشه اوضاع طلا😀 ممنون عزیزم به شما هم حسابی خوش بگذره و مخصوصا به کوچولوتون حسابی خوش بگذره اولین عیدش😘
۲۱ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۰۸ مینو حسینی
عزیزمممم حتما از سایتای آنلاین خرید کن که شلوغی این روزا دمار در میاره هاااا
پاسخ:
سلام خوش اومدین مینو خانم😊 بله اتفاقا معمولا آنلاین میچرخم انتخاب میکنم بعد اگه مطمین نباشم میرم از نزدیک میبینم و خرید میکنم😊
چه خوب که وسط دفاع تونستی مدیریت کنی و سوتی رو بپوشونی، من اگه بودم از استرس خودمو لو میدادم :دی
+ما همچنان خونه تکونی رو شروع نکردیم :) 
پاسخ:
ممنون عزیزم خب یه جاهایی هم به نفعت هست خودت قبول بکنی منم اینجا کاری کردم که در عین قبول کردن حرفش جوری نشه که به ضررم تموم بشه. نمیدونم چرا این جلسه اصلا استرس نداشتم. ما دو روزه تموم کردیم😂 همچین خونه تکونی داریم ما البته خب مهر اسباب کشی کردیم و مهمون هم نداریم عید کلا. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی