آخر هفته دلچسب
آخرین جمعه و آخرین روز از اولین ماه سال ۹۷ داره به آرومترین و دوست داشتنی ترین شکل ممکن سپری میشه و من خوشحالم و دارم فکر میکنم چکار کنیم که تعطیلات هم به سفر و تفریح بتونیم برسیم هم به انجام کارهای خونه و کارهای دانشگاه و...🤔 میدونین چیه این هفته که خونه بودیم میگم چه خوب کلی کار مفید انجام دادم کلی آرامش داشت آخر هفته مون و خوشحالم که هفته بعد را پرانرژی تر شروع خواهم کرد از طرف دیگه هفته های که سفر میریم هم خوشحالم که تجربه جدید کسب میکنیم. توازن برقرار کردن بین اینا در حال حاضر جز سختترین کارهاست برامون و داریم تلاش میکنیم با نظم بتونیم به همه کارها برسیم و همیشه از اون لحظه ای که توش هستیم لذت ببریم. قطعا اگه درس نبود خیلی راحتتر میتونستیم بین اینا توازن برقرار کنیم ولی قطعا تر اگه بچه بود این کار خیلی سختتر از الان هم بود حتی 😂 تصور بچه و درس با هم رو ترجیح میدم که کلا نداشته باشم چون غیر قابل حل میشه دیگه چون اصلا فضای جواب نداریم که😂😂
مشکلی که دارم اینکه ذاتا آدم منظمی نیستم و هی باید به خودم فشار بیارم تا نظم رو رعایت کنم و اینطوری میشه که به مرور خونه بهم میریزه و نیاز به یه زمان هایی دارم که بتونم کلش رو دوباره وقت بزارم و تمیز کنم. خب باید اعتراف کنم آلنی بیشتر از من نظم رو رعایت میکنه🙈 امسال تصمیم جدی گرفتم برای منظم بودن و باید حتما بتونم نهادینه بکنم درون خودم. یه مشکل دیگه که چند وقت اخیر داشتم اینکه خیلی زود خسته میشدم خودم فکر میکردم آهن بدنم کم شده ولی منتظر موندم تا برم آزمایش بعد اگه نیاز بود قرص بخورم دیروز بالاخره صبح رفتیم آزمایش رو دادیم و نگم که آزمایشگاه اینقدر نزدیک بود و اینقدر کارمون زود تموم شد که خودمون از اینکه از عید هی به تعویق انداخته بودیم خجالت کشیدیم. خ.ش که داشت آزمایش رو تو دفترچه بیمه ها مون مینوشت گفت تاریخ میزنم که مجبور بشین تا آخر فروردین برین انجام بدین😂( در این حد شناخت داره ازمون یعنی) ما هم دقیقه نود رفتیم انجام دادیم بالاخره ژ😀 حالا جوابش بیاد ببینیم اوضاع جسمی چطوره و ببینم دلیل خستگی هام همون کمبود آهن هست یا نه؟
برم یه خرده بخوابم که بعدش پاشیم بریم دیدن یکی از دوستامون که قبل از عید عزادار شدن و هی هماهنگ نمیشد بریم خونشون تا بالاخره امروز اکی شد .
تا یادم نرفته بزارین اینم بگم دیروز برای اولین بار سوتلاچ درست کردم برای امروز صبحونه و خیلی خوشمزه بود ترکیه خورده بودیم و آلنی عاشقش شده بود تا بالاخره خودم دیروز براش پختم که البته خیلی هم راحت بود شبیه شیر برنج خودمون هست . سرچ کنید دستوزش تو نت هست.
چشام داره بسته میشه😀